کلبه احساسات من

به بعضیام باس گفت هستی باش... نیستی هستن..!!

ای خدااااااا

ای روزگااااااااار

خسته شدم دیگه

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:18 توسط شيوا|



 

اگه دیدی طرف مقابلت باهات راه نمیاد...

شک نکن خسته اس

چون داره با یکی دیگه چارنعل میتازه...

 

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:7 توسط شيوا|



سالهاست رفته ای،

و هنوز هم، تنها که می شوم، با تو حرف می زنم!

برایت شعر می گویم!

درست شبیه دخترک نابینایی

که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد.

بی آن که بداند ..

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:27 توسط شيوا|




دیگر با عروسک هایم بازی نمی کنم.

بزرگ شدم،

خود عروسکی شدم،

آنقدر بازی ام دادند

که قلبم با تکه پارچه های رنگارنگ وصله خورده است…

لااقل، تو دیگر قلب پارچه ای ام را پاره نکن ...

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:10 توسط شيوا|



معشوقه ای پیدا کرده ام

به نام

روزگار...........

این روزها مرا درآغوش خویش

سخت به بازی گرفته است

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:49 توسط شيوا|



عزیزم چه زیبـا اجرا میکنـی
خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
هع !!!!!
امـــــا
برای دیگری!

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:46 توسط شيوا|



سالهاست رفته ای،

و هنوز هم، تنها که می شوم، با تو حرف می زنم!

برایت شعر می گویم!

درست شبیه دخترک نابینایی

که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد.

بی آن که بداند ..

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:44 توسط شيوا|



مشکل از جایی شروع میشه که

....
دلتنگ کسی باشی که نیست

....
حوصله کسی رو نداشته باشی که هست

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:42 توسط شيوا|



میخواهم راحت باشم…

بی جسارت و بی خجالت..

در جواب چه خبرها؟

چشمانم را ببندم و بگویم..

ناخوشی…………..

 

نوشته شده در دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:24 توسط شيوا|



هیــــــــــــس آرام تـر بــاشید. . .

عشقــم در آغـوش کسی خوابیـــده..!

نوشته شده در شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,ساعت 17:20 توسط شيوا|



فرق کرده ام

دیگر آن دخترکی نیستم که روزی به مردی نیاز داشتم و درنبودش پرازغم بودم

حال دختری شدم که  مردی بهم نیاز دارد  و درنبودم تنهاست

میگذارم تنها بماند تا درد بکشد

درد نبودن

درد غم

درد دوست داشتن

ودرد بی کسی

وتمام دردهایی روزی تحمل کشیدنشان را نداشتم

و حال جزوی از وجودم شده اند

پس بکش تا بدانی برمن چه گذشت...


نوشته شده در شنبه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:45 توسط شيوا|



دلـم نـه عشـــق می خواهـد ن

ـه احسـاسـات قـشـنــــگ ،

نـه ادعـاهـای بـزرگ ، نـه بزرگهای پر ادعــــا ! ! !

دلـم یـک دوسـت می خواهـد کـه بشــود بـا او حـرف زد

و بـعـد پشیمـــــان نشـــــــــــــــــد .

 

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:43 توسط شيوا|



انـقـضای خــاص بــودنـت بـه پـایـان رسـیـد...

دیـگـه بـه تــو فکـر نـمـیـکـنـم

گـنـاه اســت!!

چـشم داشتـن بـه مال غـریـبـه ها ...

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:35 توسط شيوا|



 

تنهایی" را باید ترجیح داد به 

تن هایی که روحشان با دیگریست...

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:8 توسط شيوا|



 

دلم میخواست زمان را به عقب باز گردانم....

 

نه برای اینکه آنهایی که رفتن را باز گردانم...

برای اینکه نگذارم بیایند....

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:6 توسط شيوا|



بعدازمدتهادیدمش...

دستاموگرفت وگفت: 

چقدردستات تغییرکرده.. 

خودم وکنترل کردم وتودلم گفتم: 

بی معرفت!!!

دستای من تغییرنکرده...

دستای توبه دستای اون عادت کرده....

 

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:14 توسط شيوا|



من کیستم؟؟؟

من آن غریبه دیروز

آشنای امروز

وفراموش شده ی فردایم

درآشنایی امروز مینویسم

تادر فراموشیهای فردا یادم کنی

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:6 توسط شيوا|



برای شنیدن صدایی که دوستش میداری

همین لحظه هم بسیار دیر است

افسوس خواهی خورد

زمانی که ازان سوی سیم هاکسی بی احساس میگوید

برقراری ارتباط با مشترک مورد نظرمقدور نمی باشد

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 20:47 توسط شيوا|



 

حوا که بغض کند خدا هم اگر برایش سیب بیاورد باز چیزی جز آغوش آدم آرامش نمیکند ...

 

 

ایرادی ندارد . . .

 

این شبها که من تو را آه میکشم،

 

تو در آغوش دیگری نفس عمیق بکش تا دیوانه ترش کنی...

 

 

اشک های نیامدنت روی گونه هایم ماسیده.نبوس! نمک گیر میشوی !

 

 

آنقــدر مرا سرد کرد ؛

 

از خودش .. از عشق ...

 

کــه حالا بــه جای دلبستن ، یخ بسته ام...

 

آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..

 

لیز می خوریــد...

 

نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 18:52 توسط شيوا|



به سلامتی اون پسری که رفت سربازی مرد شه...

ولی وقتی برگشت دید عشقش زن شده...

 

 

نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 15:13 توسط شيوا|




مطالب پيشين
» <-PostTitle->
Design By : ParsSkin.Com