کلبه احساسات من
به بعضیام باس گفت هستی باش... نیستی هستن..!!
اولش ذوق داری یه روز بهم گفت: می خوام باهات دوست باشم.. آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام. بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم. فکر خوبیه... من هم خیلی تنهام... یه روز دیگه بهم گفت: می خوام تا ابد باهات بمونم... آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام... بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم... فکر خوبیه... من هم خیلی تنهام... یه روز دیگه بهم گفت: می خوام برم یه جای دور٬ جایی که هیچ مزاحمی نباشه. بعد که همه چیز روبه راه شد تو هم بیا. آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام.. بهش لبخند زدم و گفتم: آره می دونم.. فکر خوبیه... من هم خیلی تنهام... یه روز تو نامش نوشت: من اینجا یه دوست پیدا کردم... آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام... براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: آره می دونم... فکر خوبیه... آخه من هم خیلی تنهام... یه روز یه نامه دیگه واسم فرستاد که توش نوشته بود: من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی کنم... آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام.. باز هم براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم: آره می دونم... فکر خوبیه... آخه من هم... خیلی تنهام.. حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم... و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که: نمی دونه من هنوز هم خیلی تنهام... برای تو مینویسم که برای من ناجی عشق بودی و در این تلاطم مواج زندگی مرا به برکه نیلوفری عشق رساندی، گاهی چنان دستانم را میفشاری که ذوب میشود وجودم از گرمی آن با اینکه دوری از برم ، و گاهی سردی کلامت چنان سوزناک است که قندیل میبندد هر آنچه خون جاریست در رگ هایم، مگر نه آنکه روزی برایت سرودم: که تو تنها دعای قشنگ منی، خدایم تو را استجابت کند، پس تو خود مددی رسان به این استجابت و بگذار چنان در تو ذوب شوم که نه هیچ عامل جدا کننده ای و نه هیچ بورانی توان جداسازی ما را نداشته باشد، در این غوغا در این آشوب هر تپش قلبم وصالت را تمنا دارد، تو ای عشق، تو ای آبشار مهربانی ، در این آسیاب احساس نگذار سائیده شوم... جســـارَت میخواهَد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها مردانه با زندگی می جنگد اما شَب ها… بالشَش از هق هق دخترانه اش خیس اَست بــایــَـב بــه بــَـعضی هـــآ گــــفـْت : نــَـه عـزیـزم آ نــقــבرام بــیـکار نیـسْـتم که بـخـــوآم حال تـــــو رو بگیـَرم میشــینـَم اینجـــا پـــآم میـــذآرم رو پـــآم سـَرنــوشـْتــــــ خوבشـــ בهـَنتو سرویـــس مـــے کنهـــ
آیـــَـنــבه ای خـــوآهـَم سـآخت کـِﮧ گـُـذشـــته ام جلویــَــش زآنـو بزنـَـــב قرآر نیـــسـْت مـَن هم בل کســـے בیگـَر رآ بشـْـــکنـَم بر عـــکس کســـے رآ کـِﮧ وآرב زندگــیـَــم میشـــوב آنقــَــבر خـــوشــْــبـَخت مـے کـــنـَـم کـِﮧ بـﮧ هر روزی کـِﮧ جای او نیستـــے بر خـــوבت لـَعــنـَت بـِفرستــے آنْچِـــﮧ نــآمَـــش زِنْـــבگـــــے اَسْتْــــــ کاــش בنیـــا یک بــارهــــم که شـــבه بــازیش را بــه مــــا مـیبــاخــت این بــرבهای تــکراری بــرایــش؟ شـــوشـــوم رفته شــمالـــ دلـــم بلاش قده ســـوراخ جورابـــ مورچـــه شده یه عالمهـــ سفارشـــش کــــردم خدایــــا خودت مواظـــب عشــقـــ♥ــم باش راستی امروز روز عشـــ♥ـــق منو آخــامون بود 10 فروردیـــــن..... امروزم 10 اردیبهــشت بود عشقــــمون 1ماهه شد خیلیــــــــــ دوســـ♡ـتــــ دالم نفشــــم ماهــگـــردمون مبارکـــ شوشــــو ژونمــــ
دلم بلــــا دســــتات تنگیــــده زودتـــربرگرد
آدم وقتــــی یه حســـ تکــرارنشدنـــی رو با یکـی تجربــه میکنهــ ، دیگهــ اون حســـ رو با هیچکـــس دیگه ای نمیتـــونه تجربــه کنهــ ! بعضـــیــ حس های خاصـــــ و نابــــ هستنـــد … مثل بعضیــــ آدمــــ هاـــ ! بودنتـــ را دوســت دارم وقتی پنجه در کمرم حلقه مے کنی و به آغوشـــت سفــت مرا مے فشــــارے و وادارم مے کنے که به هیــچ کســـ فکر نکنمـــ جـــــــز تــــــو … ! آغـــ ـوش گــَ ـرمــَم بـ ـآش... من یک دخترم....!!! هی پسر....!!! من یک دخترم....!!! یک انسانم.... همانند تو....!!! اما.... عقاید پدربزرگانمان، نگاه هیز مردمانمان..... مرا متفاوت از تو میخواند.....!!! تفاوتی که هیچوقت لمسشان نکردم...... اصلا کدام تفاوت....؟؟؟ من ابرو برمیدارم.... توام برمیداری....!!! آرایش میکنم....توام اینکا رو میکنی....!!! گوشواره میندازم....توام میندازی....!!!! لوس حرف میزنم...توام میزنی....!!! من و تو تنها یک تفاوت داریم...!!! دوستی من با یک پسر، دوست داشتنش، هم اغوشیش، بوسیدنش.... یعنی.... فاحشگی....!! اما... برای تو... یعنی... آزادی.... جوونی کردن....!!! من یک دخترم...!!! حتی اگر فاحشه باشم....!!! کارهایم زنانه است...!!! افکارم زنانه است...!!! دوست داشتنم زنانه است...!! تکیه کردنم به یک مرد زنانه است....!! من با تمام تفاوت ها پای جنسیتم، زنانگی ام ایستاده ام.....!! اما تو چی...؟؟؟ مردانگی ات را به چه میفروشی....؟؟ من یک دخترم....!!! فاحشه یا باکره فرقی ندارد.....!! من ب جنسیتم افتخار میکنم.....!! این کتیبه یه کتیبه متفاوته ! بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی، صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما همیشه به پات میمونم که برگردی اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون "من قبل از تو میمیرم" وااای که چه آرامشی داره آدم یه نفرو داشته باشه یه عشقه دو طرفه وااای چه آرامشی داره توی بغلش باشی نگاش کنی بوسش کنی و..... خدایـــــا التمـــــــاست مــــــی کنــــــم همـــــه دنیـــــایــــت ارزانـــــیِ دیگــران ولـــی !! آنــکــــه دنـیـــایِ من اســــت مــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نــــــــشـــود. . . دیکتاتور تویی و آغوشت ! که هر بار مرا تسلیم می کند . . . ! این روزها حسی دارم آمیخته با دلتنگی . . . کم می آورم ، بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند اما نه هر بازوانی ، فقط حصار آغوش تو . . .
تا حالا فکر کردید چرا دخترا بهتون میگن داداش؟ عشـــღـق یعنی: دست دختــــری رو میگیـــــری که قبــل از تو هیچکســــ لمســــش نکرده!! میای و از عشـــــقت میگیـــو.... برای دیـــدن قلبـــــش میخوای تنــــشو برهــــــنه ببینی!! اگه بوســــــت نکنه اگه یکم پایبـــــند و پاکــــــــــ باشه دیگه از عشــــق و عاشــــقیت خبری نمیـــــــشه!! ترکش نمیـــکنی اما انقـدر با بی تفاوتی هات روزی هــــزاربار میشکنیـــــش که ترکتــــ کنه تا بـــازم تو طلبــــکار باشی که چرا ترکــــم کرد!! رفتن بلـــد نیســــتی اما دستـــشو گرفتی و گفتی این جاده برو. تا راهشـــو کشـــید که بره از جاده رفتی بیـــرون گفتی .. هی بی معرفـــت داری دنبـــال کی میری که ترکـم کردی؟! حتی وقتی خودت راه و نشــــونش دادی باـــزم زخم زبونـــــ زدی!! کاش به جای حیــــله گری با دخترای ســاده و عاشــــق براشـــون مرد باشــی نه نــــامرد بــــانــــــو ﮯ هیــــچ قصــــﮭ اﮯ نــــﺨـواهــــــم بـــــــود... جــــــز قـصـــﮭ اﮯ کـــــﮭ ... مـــــ♥ـــرد مــــךּ.... قـــــﮭـرمــــاךּهــمیـــشگــــﮯ اســـتـــــ!
من از نسل لیلی ام ...!! من ازنسل شیرینم....!! روزی ازوجودمادرم رشدکرده ام وروزی کودکی دروجودم رشدخواهدکرد من یک دخترم ...!! باتمام حساسیت های دخترانه ام به تلنگری بارانی میشوم باجمله ای رام میشوم باکلمه ای عاشق میشوم بافریادی میشکنم باپشت کردنی ویران میشوم براحتی وابسته میشوم باپیروزی به اوج میرسم هنوزهم باعروسک هایم حرف میزنم هنوزهم برایشان لالایی میخوانم هنوزهم بامدادرنگی خانه ی رویاهایم رابه تصویرمیکشم هنوزهم برای شکلات جان میدهم وباوعده شکلات داروهایم رامیخورم من دخترم پراز راز هرگزمرانخواهی دانست هرگزسرچشمه اشکهایم رانمیابی هرگزمرانمیفهمی مگرازنسلم باشی من دخترم ...!! ازنسل لیلی...!! خواستم گلــــــــــــــــه کنم از نامهـــــــــــــــــربانــــــي هايت . . . امــــــــــــــــــــــــّـــــــــــــا . . . خوب کـــــــــه فکـــــــــــــر ميکنم . . . مـــــــــــــــن بي مقدمه عاشق تـــــــــــو شدم . . . تقصيـــــــــر تــــو نيست . . . اشتبـــــــاه مَـــــن است . . .! تو مقــــــصــریــ اگر من دیگر ” منــــــ سابــــق ” نــــیستم ! منـــ را به من نـــــبودن محکوم نکن ! من همانم که درگیر عشـــقــــش بودی ! یادت نـــمی آید ؟! منــــ همانـــــــم ! حتی اگر این روز ها هر دویــــمـــان بوی بی تفاوتیـــــ بدهیــــم ! عــــادتـــــ نـــدارم درد دلـــــم را به هـمه کــــس بگویـــم پس خاکـــــش میکنمـــــــ زیــر چهـــــره ی خنــــدانم...! ! ! تا همـــــه فکـــــر کننــــد . . . نه دردی دارم و نه قلبــــــــــــــی این روزها اصلا حواست به من نیست … به اندازه ی دلتنــــــــگی هایم به مـــــــــــــن بـــــــدهکـــــاری... وعـــــــــده ما باشــــــــــــــــد روزیــــــ که دلتـــــ♥ـــــنگـــــــم شدیــــــــ... خــــــیلی مواظــــب باشـــــ سهــم من از دنیــــــــــــا نداشتن استــــــــــــ ... تنهـــــا قدم زدن در پیـــــــــاده رو هــــــا و فكـــــــر كردن بـــــــه كســـــی كه هیــــچ وقتـــ نـــــــــبود...!!! آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد **** شاید الان پیشه خودت بگی اینکه غرورشو بخاطره من ندید نگرفته ولی اینو بدون غرور من این نبود اگه هنوز مغروربودم هیچوقت نمیگفتم دوست دارم هیچوقت عاشقت نمیشدم هیچوقت. اینوبفهم.وقتی غرورموکنار گذاشتم خوردم کردی. برامن سخته که بخوام ازین خورد ترشم.خیلی سخته. تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف ... لرزشی روی میزم میفتد .. از این صدا متنفر بودم اما ... چشم هایم را میمالم .. new message تا لود شود آرزو می کنم ... کاش تو باشی ... ... سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!
آﺩﻣــــــــــﺎﯼ ﺭﺍﺳـــــــﺘﮕﻮ .... اگه تــــو خــــدای غــــروری منـــــ زاده غـــــرورم گفتــــم بدونـــــی פֿـیانــت قشنگے بــوב.... پر از اشکَم ولـ ـی مـی خَندَم به سَختی. شَهامت می خواهَد سَرد باشی و گَرم بِخنـدی رفتار عاشقانه ی یک دختر را باید از دلتنگیش فهمید از شوق و بی تابیش برای دیدار دختر بودن "تاوان" داره...! و او فَقط کَمـ ــی دَختَـربــازی کرده!
اگه يه روز يه كسي بهت گــــــفت دوستت دارم تو سعي نــــــكن بهش بگي دوستش داري اگه گـــــفت عاشقته سعي نـــــــــكن عاشقش باشي اگه گـــــفت همه زندگيش توايي سعي نــــــــــكن همه زندگيت باشه متنفر باشي دختری که وسط {لاک زدن ناخوناش} جواب اس ام استو میده.... دختر نیس.... {زن زندگیه} !! از دستش نده!! چِرڪ نِویســـ هـیـچ {اِحساسـﮯ} نِمیشوґ.. من زنم! محرکی پایدار ! یک دنیا از سیبی گفت که من چیدم اما هیچ کس نگفت که نشان عشق سیب {سرخی} بود که من به آدم دادم...... چه حسه خوبیه….. همیشه باید کسی باشد پسری که تورا دوست داشـــته باشد تنت را عریـــــان نمیکند بانــو!! بلکه لبــــاس عروســـــ بر تنت میکند... بفهم عشــــق اگر واقعا عشق بود لذت آن بوســــــه بر پیشانی خیلی بیشـــــتر از لبـــــ دادن بود... اگر عشق واقعا باشد همان دســــــــتانت را که میگیرد حتی برای یکلحظه دیوانه اش میکند و از برق چشـــمانت مست میشود احتیاج به هم آغوشـــــی و همخوابی نیست ... خلاصه رفیق سرت را درد نیاورم اگر عشـــقت مردانـــــتگی داشته باشد از دوری یکدیگر هم لذتـــــ میبرید چون مطمئن هستی جایت در میان قلبــــش ثابت و دست نخوردنی ست!! لازم نیست هر روز هفت قلم آرایــــــــش کنی که مبادا خوشکلتر از تو دلــــش را ببرند:خیالت تخت است که تو باهمان قیافه و خود واقعـــــی ات حاکــــــم ذهن او هستی.... این مطمئن بودن از رابـــطه یعنی بالیـــدن به خود و افتخار کردن به ســـــرنوشت ؛ که یه مـــــــــرد توی زندگی داری تاهمیشه تکیه گاهته و یــقـــــین داری که تنها انتخابـــــش تـــــوی زندگی تو هستی و بســـــــــــــ... همــیــݜــﮧ נلتنگــی ها بــﮧ څاطر نبــوנטּ ڪــســی نیــســت!!! بــ؏ضی وقتاهمــ بــﮧ څاطر بــوנטּ ڪــســیــﮧ ڪــﮧ حــواسـش بــﮧ تو نیــســت!!! مـــرد بايد...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
بعدش با اس ام اس شروع میشه
زنگ ها جاشو ب ساعتای پر ارزشت میده
سحر تا سحر تو فکرشی
از ی دقیقه دیر جواب دادنش ب ستوه میای
دیدنش ارزوته
میخوای هر جور شده خوشحالش کنی
گرفتن دستاش گرم ترین آغوش دنیاس
تو خیابونا بودنش رو داد میزنی
دوست داشتن جاشو ب عشق میده
عشق جاشو ب عادت و وابستگی میده
اینجاس ک درد شروع میشه
فهمیدی دل بستی
هر کاری میکنه تا آزارت بده
با دیر جواب دادناش
با توهیناش
با زیر سوال بردن شخصیت و افکارت
با درخواست های بیجاش
کاری میکنه ب صدا دربیای
بعد بگه دیدی ما با هم سازش نداریم!!!
بذاره و بره
جبران نمیشه انگار له شدی
امااااااا کم کم ضد ضربه ت میکنه
ن کسی شادت میکنه،ن از رفتن کسی ناراحت
اون وقت تنهایی رو با چشم و روح میبینی
خسته شدی امااااااااااااااااااااا
ترجیح میدی دیگه تو خلوت تنهاییت هیچ ناکسی رو راه ندی
ب پنجره نگا میکنی
منتظر اون نیستی
منتظر بارونی
ک زیرش تنهاییتو ب رخ دنیا بکی
مَــــرآ کُشْتــْـــ ...
مــــآنْــــבه اَمْ ...
آنْچِـــــﮧ نــــآمَـــش مَــــرگْـــــ اَسْتْـــــ
بـــآ مَــــنْ چِــــﮧ خـــــوآهـَــــב کَـــرْב ؟؟؟
بگــ ـذآر فــَرآمـــ ـوش کــُ ـنــَم لــَحــظـہ هــآیی رآ کــ ـہ
دَر سـَ ـرمــآی بـــیــ کــَ ـســــــــــی لَرزیـــ ــدَم...
خوبه بعضی از پسرا بدونن که چرا دخترا بهشون میگن داداش:
میگن داداش : یعنی زیاد بهم نزدیک نشو
میگن داداش : که وقتی مزاحم پیدا کردن بتونن با کمک داداشی ردش کنن
میگن داداش : که وقتی ناراحتن با یکی حرف بزنن
میگن داداش : که وقتی میخان لج یکی رو در بیارن از داداش کمک بگیرن
میگن داداش : که گاهی چیزایی رو که نمیدونن ازشون یاد بگیرن
میگن داداش : یعنی من نمیخوام دوست پسر داشته باشم بی خیال من شو
میگن داداش : که هم باهات حرف بزنن و هم از هر پیشنهاد ناراحت کننده ای در امان باشن
میگن داداش : چون محبت داداش از دوست پسر بیشتره!
بعـــــد از یه دعــــوای مفصـــل،
از روی لــــجبازی،
گوشــــی رو بذاری رو ســـایلنت و بری زیر پـــتو بعــد
هر چـــند دقیقه یه بار یواشــღـکی گوشه ی پتـــو رو بزنی کـــنار
و زل بزنی به سقـــف تا ببینـــی....
نـــوری از گوشـــی افـــتاده روی سقـــف....یا......نــه....!!!
تـــــوو دلت بگــی ازت عصـــبانیم خــیلی بــدی
امـــــا...
لعنتــــღــی عاشقـــღتم
اسمـــــ خودتـــو میـــذاری مـــــرد؟!
دیگر خبری از من نمی گیری
اما با این حال درکت می کنم ،
با “او” بودن تمام وقتت را گرفته است !
اگـــه بــا شنیــــدن صداشــ دلـــت لرزیــــد...
اگـــه بــا بدیـــ هاــش فرار نکــــردی و مونــدی...
دیگــــه تمـــومه...!!
اونــــ شـــــده همهـــ ی دنیــــ ♥ـــاـــتـــ.
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
اگـر دوستتــ دارم هـــآیتـ را نشنیـــــده گرفتــــــ
غصه نخــــور
اگــــر رفتـ گریـــــــه نکن
یکــــ روز چشمــــهآے یکــــ نفر عــــآشقش میکند
یکـــــ روز معنی کَمـــ محَلـے را مــے فهمد
یکــــــ روز شکستـ ن را درک میکند
آن روز می فــــــهمد آه هـآیـے که کشیدے
از ته ِ تـــــهِ قلبتـــــ بوده!
می فهــــمد شکـــــستـ ن یک آدم تــــآوان سنگینــے دآرد…
تهیـﮧ ڪنـنده : בوستــم... ڪارگــرבاטּ :عـــشقم
از حس کودکانه اش برای آغوش از خجالتش برای بوسه
یک دختر بی دلیل بهانه نمیگیرد
دوسـ ــت مــــیشی...
عـ ـــاشِـــق میشی...
از روی عِـشـق نـــه هوس تَـنِـت رو بـ ـــه اومـــیســپاری
بــــــعد از مُـدَتـ ــی او مــ ــیرود آن زَمـــ ــان تو هرَزه ای
چون يه روزي مي اد بهت ميــگه ازت متنفره اون وقت تو نــــــمي توني سعي كني ازش
خـــ♥ــالـِـقــَـґ بــِـﮧ نامَـґ {سورِөاﮮ}نازِلــ ڪــَـرכֿ ..
مــِـتـرُو بــَـرایــَـґ {جایگـاө ِ ویژө} ساختـ ..
مـَטּ כֿخـتَرَґ ..
با تَماґ ِ{مَرכֿاוּـِگـﮯ ﮩـایَتـ} نِمیتَوانـﮯ بِفَهمـﮯ {صورَتـﮯ} بَرایـَـґ یـِڪ כֿنیاستـ ...
نمیتَوانـﮯ بِفَهمـﮯ عِـشـق بـِﮧ {لاڪِ قـِرمـِز} را ..
گِریِه ڪَرכَטּ {بـِכوטּِ خِجالَتـ} ..
نَماز با {چاכُرِ سِـفـیـבֿ} را ..
כَرڪ ڪَردَنَش כَر {تَوانِتــ} نیستـ ..
مَنـَґ {لیلاﮮ} عــِشــق و {زُلِیخاﮮِ} اِنتـظـار ..
مـَטּ כֿخترґ ..
شبا موقع خواب عشقت سرشو بذاره رو دستای مردونت…..با موهاش بازی کنی….
چشماشو ببوسی…..اروم اروم تو بغلت خوابش بگیره….ولی تو هنوز بیداری…
دوست داری فقط نگاش کنی….همینطوری که داری نگاهش میکنی….اشکات سرازیر بشه….تو دلت پیش خودت بگی….
نباشی ….میمیرم…..
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد
باید کسی باشد
... ... که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد
کسی باشد
که اگر بهانهگیر شدی بفهمد
کسی باشد
که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن
بفهمد به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری
که زندگی درد دارد
که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش
برایِ یك آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد
همیشه...!
وقـــتي عشقـــش عصبانيه
نـــاراحته
مي خواد داد بزنـــه،
وايــسه روبروش بــــگه : تو چشام نيــگا كن
بهت مــيگم تو چشام نيــگا كن...
حــالا داد بزن ...
بـــگو از چــي ناراحتي....
.... بعـــد عشقش داد بــزنه
گلـــه كنه
فـــرياد بكشه
گريه كـــنه ...!
.... حتـــي با مشتـــاي زنونـــه ش بكــوبه به بغـــل مرد!
آخـــرش خســته ميشه ميــزنه زيرگــريه...
همــون جا بايــد بغلــــش كنه
نزاره تنـــها باشــه..
حــرف نزنــه ها
توضيــح نده هــــا،
فقــط نزاره احســاس كنه تنهـــاست ...
مــرد بايــد گــاهي وقتا
مردونگيـــــشو با ســـكوت ثابــت كــنه
Design By : ParsSkin.Com |