کلبه احساسات من
به بعضیام باس گفت هستی باش... نیستی هستن..!!
برای تو مینویسم که برای من ناجی عشق بودی و در این تلاطم مواج زندگی مرا به برکه نیلوفری عشق رساندی، گاهی چنان دستانم را میفشاری که ذوب میشود وجودم از گرمی آن با اینکه دوری از برم ، و گاهی سردی کلامت چنان سوزناک است که قندیل میبندد هر آنچه خون جاریست در رگ هایم، مگر نه آنکه روزی برایت سرودم: که تو تنها دعای قشنگ منی، خدایم تو را استجابت کند، پس تو خود مددی رسان به این استجابت و بگذار چنان در تو ذوب شوم که نه هیچ عامل جدا کننده ای و نه هیچ بورانی توان جداسازی ما را نداشته باشد، در این غوغا در این آشوب هر تپش قلبم وصالت را تمنا دارد، تو ای عشق، تو ای آبشار مهربانی ، در این آسیاب احساس نگذار سائیده شوم...
Design By : ParsSkin.Com |