.....








کلبه احساسات من

به بعضیام باس گفت هستی باش... نیستی هستن..!!

برای تو مینویسم که برای من ناجی عشق بودی

و در این تلاطم مواج زندگی

مرا به برکه نیلوفری عشق رساندی،

گاهی چنان دستانم را میفشاری

که

ذوب میشود وجودم از گرمی آن

با اینکه دوری از برم ،

و گاهی

سردی کلامت چنان سوزناک است

که

قندیل میبندد هر آنچه خون جاریست در رگ هایم،

مگر نه آنکه روزی برایت سرودم:

که تو تنها دعای قشنگ منی،

خدایم تو را استجابت کند،

پس تو خود مددی رسان به این استجابت

و

بگذار چنان در تو ذوب شوم

که

نه هیچ عامل جدا کننده ای

و

نه هیچ بورانی توان جداسازی ما را نداشته باشد،

در این غوغا

در این آشوب

هر تپش قلبم وصالت را تمنا دارد،

تو ای عشق،

تو ای آبشار مهربانی ،

در این آسیاب احساس نگذار سائیده شوم...



نوشته شده در یک شنبه 14 تير 1393برچسب:,ساعت 23:54 توسط شيوا|




مطالب پيشين
» <-PostTitle->
Design By : ParsSkin.Com